در ۹:۴۲
چرا از اصل خود آنقدر دور افتاده ایم که به این راحتی اجازه داده ایم گروهی قلیل با خاک ما چنان رفتار کنند که بیگانه ای به خود جرات دهد برای ذره ذره خاک ایران ما نقشه بکشد و آن را با یک جنگ به کلی به ویرانه ای بدل سازد . یادمان باشد تا زمانیکه ما برای وطن خود دل نسوزانیم از هیچ حکومت بیگانه ای هم نمیتوان انتظار داشته باشیم که برای ما دل بسوزاند. بیاییم طوری رفتار کنیم که چند سال دیگر باز نگوییم ازماست که برماست!  
لئو تولستوی می گوید: "جنگ چنان بی عدالتی است که همه آنهایی که آن را به راه می اندازند می بایست صدای وجدان را در درون خود خفه کرده باشند"

منبع صفحه رویــــــــــــای آزادی در فیسبوک
در ۸:۲۹
حسین زمان در فیس بوکش نوشت:
« سکوت صدا و سیما در مقابل واقعیت های مبتلا به جامعه ایران تازگی ندارد. از صدا و سیمای فرمایشی که همه اخبارش به فرموده است و همه نمایش هایش خیمه شب بازی هایی که عروسکانش تحت فرمان حاکمان فرصت طلب به خوش رقصی مشغولند انتظاری بیش از این نباید داشت .مردم در واژگان ایشان یعنی آنان که چشم و گوش بسته در خدمتند و غلامان حلقه بگوش . سالهاست که همه کارشناسان هشدار میدهند خطر زلزله های مهیب در ایران جدی است و مقاوم سازی و آماده گی در شرایط بحرانی بایستی در اولویت فعالیت های بازدارنده از یک فاجعه بزرگ قرار گیرد ولی کو گوش شنوا .

مردم طی سالهای اخیر چه دیده اند جز سفرهای نمایشی و تبلیغاتی ؟ سرمایه این ملت کجا هزینه میشود ؟ مگراز قبل همین مردم روستایی بر اریکه قدرت ننشسته اید ؟ چرا باید زلزله بیاید و خانمانشان را بر اندازد ، کودکانشان را بگیرد و داغ سنگین بر دلهایشان بنشاند در حالی که بخشی از این هزینه های سرسام آور تبلیغاتی در داخل و خارج از کشور میتواند این تلفات را به حداقل برساند ؟

وزیر کشور ، وزیر کدام کشور است ؟ بعد از این مصیبت تازه از خواب بیدار شده اند و میگویند به زودی خانه های مقاوم بجای خانه های تخریب شده می سازند ، مشغول به چه کاری بوده اید که تا کنون به وظیفه تان عمل نکرده اید ؟ اگر میتوانسته اید چرا کوتاهی کرده اید ؟ چرا بعد از له شدن کودکان معصوم در زیر آوار به خود آمده اید که البته شک دارم آمده باشید . شما هنوز بعد از گذشت بیست و چهار سال نتوانسته اید خرمی را به خرمشهر و آبادی را به آبادان بازگردانید. میدانم و مطمئنم روزی آه مادران دلسوخته عزیز از دست داده گریبانتان را خواهد گرفت و آن روز دور نخواهد بود .»



برگرفته صفحه شخصی حسین زمان و صفحه ی حمایت از هنرمندان سبز


در ۷:۱۶
خاکستر: بوی جنگ می آید! ، صدای قدمهای آهسته و خاموشش را می توان شنید ، پروازاین جغد شوم آغاز شده است و دیری نمیگذرد که سایه اش بر روی ایران گسترده شود! بازنده این جنگ هرحکومت و رژیمی باشد مهم نیست چون باید به بازنده اصلی واقعی آن که هیچگاه کسی صدایشان را نشنید نگریست. بازنده مردمی هستند که همواره اسیر بوده اند ، اسیر چنگال دولتی از مردم فراری و مستبد که جز منافع خودش به کسی توجه نکرده و هیچ رحم و مروتی نسبت به مردمش حتی برای یکبار نشان نداده و تنها از ملتش استفاده ابزاری کرده است. این حکومت از یاد برده اند که سه دهه قبل چه کسانی آنها را از روضه خوانی بر مسند قدرت نشانده و مملکت خویش را به آنها امانت داده اند و واقعا چه خوب امانت داری کرده اند! ایران را وارد مسیری کرده اند که فساد و ظلم و جور در آن بیداد میکند وضعیت داخلی را به جایی برده اند که هرکس با خودش درگیر باشد و به مسائل دیگر فکر نکنند ، اجازه نظر دادن و انتقاد را از همگان گرفته اند ، از اموال کشور به راحتی و بدون ترس و واهمه چپاول میکنند و گاها همدیگر را می فروشند تا بگویند ما حواسمان هست. 
تحمل کرده ایم تا شاید مسئولین این رژیم از خواب ناز بیدار شوند ولی انگار فایده ای ندارد و مرغ این آقایان همچنان بر روی یک پا ایستاده است!
 ایران را به ورطه ای کشانده اند که جرات نکنیم در بیرون از مملکت بگوییم ایرانی هستیم ، از ایرانی یک جنگ طلب ستیزه جو ساخته اند و از این جنگ طلبی ها یک بت ساخته اند که جهانیان با دیدنش به خود بلرزند در حالیکه همه می دانیم ایرانیان مردمی صلح جو بوده و هستند و دموکراسی از ازل در تاریخ این کشور حک شده است.

این مردم همواره از خواسته های به حق خود چشم پوشی کرده اند نه به خاطر اینکه حکومت خودکامه فعلی را دوست دارند بلکه به این دلیل که شاید این وضعیت اصلاح شود. یک مثال تاریخی آن بعد ازشکل گیری جنبش سبز بود که ما جوانانی سبز را به آغوش خاک سرد سپردیم تا شاید سبزی آنها باعث شود تا ایران اسیرمان آزاد شود ، جوانان و نخبگان متعهدمان را در بند می بینیم و یا رهبرانی را اسیر خانه هایشان دیده ایم ولی باز تحمل کرده ایم تا شاید مسئولین این رژیم از خواب ناز بیدار شوند ولی انگار فایده ای ندارد و مرغ این آقایان همچنان بر روی یک پا ایستاده است!
آقایان دل خود را به دو کشور چین و روسیه پیوند کرده اند که اینچنین رجزخوانی میکنند یا شاید هم خرافات خود را باور کرده اند
دیگر مشخص شده که این حکومت به اصطلاح جمهوری به هیچ وجه قصد اصلاح پذیری نداشته حتی اگر مردم خواستار اصلاح آن باشد  از مسیری که می پیماید کاملا راضی و خرسند است پس اگر ما اکنون تصمیمی برای خود و سرنوشت کشورمان نگیریم بدون ذره ای شک و تردید عاقبت شومی خواهیم داشت. صدای طبل جنگ بلند شده است و به گوش می رسد ولی حکومت خودکامه گوش هایش را به روی این صدا بسته و برایش مهم نیست که به سر این مردم چه خواهد آمد. نمیدانم چرا این حکومت نمیخواهد متوجه شود که این جنگ طلبی ها هیچ سودی برایش ندارد؟! چرا نمیخواهد صدای مردم مظلوم خود را که از ویرانی ایران بیم دارند را اندکی بشنود؟!

آیا جنگ بیماری ایران را شفا میدهد؟!

نمیدانم این حکومت به چه دل خوش کرده است که در مقابل کشورهای متحد غربی سینه سپر کرده و حتی از مواضع خواه مشروع خواه غیرمشروع خودش عقب نمی نشیند؟! نکند آقایان دل خود را به دو کشور چین و روسیه پیوند کرده اند که اینچنین رجزخوانی میکنند یا شاید هم خرافات خود را باور کرده اند همان هایی که برای فریب عوام می گویند! اشتباه آنها همین است که هنوز تفاوت خودشان را با سردمداران این دو کشور درک نکرده اند ، آقایان بهتر است بدانید آنها برای حفظ منافع ملی خودشان که شما بویی از آن نبرده و اصلا نمیدانید چه هست از شما طرفداری میکنند و تا زمانیکه برایشان مهره با ارزشی باشید و به کشورشان سود برسانید این وضع را ادامه میدهند و به محض پایان تاریخ انقضاتان شما را که نه این کشور یعنی ایران ما را در دهان شیر گذشته و به ریش من و شما میخندند!
سوالم این است که آیا تنها با انتظار کشیدن بی مورد و تنها با چشم امید داشتن به دولتهای بیگانه است که میتوان این بیمار نحیف را شفا داد؟!  
دوستان عزیز در موقع بدی بسر می بریم که هیچکس دلسوز ما نیست دیگر نه به این حکومت و کشورهای هم پیمانش امیدی است و نه می توان به کشورهای غربی تا دندان مسلح که برای ذره ذره کردن خاک ما نقشه کشیده اند دلمان رو خوش کنیم. یادمان نرود غربیها هر چه هم که حرفایشان زیبا و آرامبخش است باز یک بیگانه هستند که به جز افکار پلیدشان چیز دیگری را دنبال نخواهند کرد. اگر قرار است حکومتی در ایران جابجا شود این را باید ما تعیین کنیم ما باید برای سرنوشت کشورمان تصمیم بگیریم که چه کسی برود و چه کسی برمسند قدرت تکیه کند. اگر قرار باشد جنگی شروع شود و کس دیگری برای ما بخواهد نسخه بپیچد مطمئنا در اصل و ریشه چیزی تغییر نکرده است ما به اصلاح کامل در نظام کشورمان احتیاج داریم اصلاحی درست و منطقی با یک شیوه معمول و منطقی. ما به هیچ عنوان نمیخواهیم در مقابل کشوری بایستیم برعکس خواستار برقرای ارتباط سازنده و سالم با تمامی ملل هستیم.

امیدوارم که خود ما فردای خود و آیندگان را بسازیم و منتظر نباشیم که کسی با توبره کشیدن این خاک و تجزیه کردن آن بخواهد بر ما سیطره پیدا کند. در اینکه ایران بیمار است شکی وجود ندارد اما سوالم این است که آیا تنها با انتظار کشیدن بی مورد و تنها با چشم امید داشتن به دولتهای بیگانه است که میتوان این بیمار نحیف را شفا داد؟! پس ما خود در کجای داستان هستیم ، نکند غیرت خود را بر روی طاقچه گذشته ایم تا خاک نوش جان کند و یا دست به سینه نشسته ایم تا ببینیم سرنوشت برایمان چه رقم خواهد زد!  ما باید از گذشته درس بگیریم و راهی برای فرار از این شرایط بیابیم و با ایجاد اتحاد بین تمامی حزبها و گروه های دلسوز از این دریای متلاطم به سلامت عبور کنیم. بیاییم طوری رفتار کنیم که چند سال دیگر باز نگوییم ازماست که برماست!


در ۱۸:۴۲
خاکستر: در مورد جنگ احتمالی بین جمهوری اسلامی و غرب مقالات زیادی نوشته شده است ولی در زمان کنونی که بر مشام همه بیش از گذشته بوی جنگ می رسد تصمیم گرفتم تا قلم خود که همانا تنها سلاحم هست را بلند کنم و مطالبی را بطور اختصار یادآور بشوم.واژه جنگ از ابد بر روی نام این مرز و بوم سنگینی میکرد و کشورم ایران آماج حملات متعدد و خرابی های گسترده ای بوده به طوری که بعد از قرنها هنوز نام برخی از حملات در یاد هم میهنان عزیز جای خوش کرده است از حمله اسکندر مقدونی و حملات اعراب تا چنگیزخان مغول!
چرا باید کشوری که خودش از داخل چنین متزلزل بوده و در هیچ حوزه و بخشی  از آرامش هیچ ندیده برای چه باید این چنین تهدید بشود؟ به راستی چه کسانی از این تهدیدات سود می برند
در زمان معاصر هم سی و اندی سال هست که ایران ما از سمت دوول غربی تهدید می شود و در این سالها فارغ از مقصر اصلی و دلایل خاصش یک جنگ هشت ساله هم به کشورم و مردمم تحمیل شده است . در این مقاله میخواهیم این موضوع رو به چالش بکشیم که دلایل چنین تحمیل هایی چه بوده است و چرا باید کشوری که خودش از داخل چنین متزلزل بوده و در هیچ حوزه و بخشی  از آرامش هیچ ندیده برای چه باید این چنین تهدید بشود؟ به راستی چه کسانی از این تهدیدات سود می برند و برده اند چه کسانی همیشه ضرر خواهند کرد؟ به راستی پشت این همه قلدری های مقامات چه چیزی است که اینچنین برای جنگ دیگری بیتابی نشان می دهند؟ هدف غربی ها از این جنگ چیست؟ چرا روسیه و چین تاکنون از مخالفان حضور غربی ها در خاک ما بوده اند و در این راه به دنبال کدامین منافع خود میگردند؟! آیا شرایط نظامی جمهوری اسلامی آنقدر ایجاب میکند که جنگی اینچنین خطرناک را به راه انداخته و توانایی ادامه آن را داشته باشد؟ و سوالهای بسیار دیگر...

این مقدمه چینی ها تماما برای خبری بود که از سوی یکی از مقامات اسبق موساد در رسانه ها پخش شده بود خبری که در آن عنوان شده تا چندین هفته دیگر قرار است جنگی ناگهانی بین ایران و غرب صورت بگیرد و با وجود یکسری شایعات و مستندات وقوع چنین جنگی غریب به نظر نمی رسد ولی جدا از سوالاتی که در بالا عنوان شد بحث جدی خود ما هستیم ، منظور از ما کسانیست که با این حکومت مخالف بوده و هستند و یا از برخی سیاستهای داخلی و خارجی انتقاد دارند که اصطلاحا با آنها اپوزیسیون گفته می شود. بله روی سخنم با خودمان هست ، مائی که خود را مخالف این حکومت می دانیم و حاضریم در مقابل حکومت خودکامه فعلی ساز ناسازگاری را کوک کنیم و حتی پا را فراتر گذاشته و علنا سینه را جلوی چوب و باتوم و گلوله سپر کرده و حقمان را فریاد بزنیم . 


اپوزیسیون ایران گروهی بسیار بزرگ ، فراگیر ، هوشیار و دارای نخبه های بسیار ارزشمند و دلسوز می باشد که هر کشوری برای داشتن چنین نخبگانی حسرت می خورند ولی چقدر از وجود این نخبگان بین خودمان استفاده کرده ایم؟! چرا ما که خود را مخالف می دانیم و ناخودآگاه جز اپوزیسیون(چه داخلی چه خارجی) به حساب می آئیم هیچگاه نتوانستیم در یک سطح حتی اندک با همدیگر به تفاهم برسیم و فقط به هدف نهایی خود که همانا داشتن سرزمین آباد است بنگریم و همیشه درگیر تاریخ و حوادث گذشته بوده ایم و تنها گروه های خودی را سمپاشی میکنیم و در این مسیر از هیچ چیز هم باکی به خود راه نمیدهیم و تنها به ویران کردن و محکوم یکدیگر می اندیشیم؟! چرا نتوانسته ایم یکبار هم که شده با چشمان باز به این موضوع نگاهی بیاندازیم که این درگیری و عدم اطمینان بوجود آوردن در داخل اپوزیسیون ، تنها به ضرر خودمان و هزاران برابر به نفع حکومت خودکامه ای است که کمربه نابودی ایران ما بسته است؟! 
از نخبگان خود بخواهیم کمی بیشتر مسائل را بررسی کنند و اختلاف نظرات کنار گذاشته و به هدف اصلی بیشتر بنگرند
آیا بهتر نیست در این زمانیکه ایران در حال مواجه با چنین تهدید بزرگی است و در پیچ و خم های گوناگون گیر کرده ما که خود را به عنوان اپوزیسیون ایران مطرح کرده و خود را عاشق سینه چاک ایران و خود را آریایی اصیل می نامیم کمی درنگ کنیم و از نخبگان خود بخواهیم کمی بیشتر مسائل را بررسی کنند و اختلاف نظرات کنار گذاشته و به هدف اصلی بیشتر بنگرند و آنها را تلنگر بزنیم و بر سرشان نفیر بکشیم که اوضاع چندان برای ایران ما مساعد نبوده و نیست و جنگ و آتش آن هر لحظه بیشتر بر روی ایران سایه افکنده و آن را تهدید می کند و چه بسا از ایران چیزی جز خاکستر باقی نماند و آنگاه است که ما باید بر خود لعنت بفرستیم که چرا دست اتحاد برادر و هم سنگری خودمان نفشردیم و به خواسته اش و هدفش که همان هدف خودمان بود لبیک نگفتیم. نمیدانم این سکوت قرار است تا به کی و تا کجا ادامه پیدا کند ولی امیدوارم که ما از این خواب زمستانی خارج شویم و یک بار دیگر شرح وظایف کنیم و با خود بگوئیم که ما هم باید در تاریخ ایران تاثیر گذار باشیم و به مرز و بوم خودمان خدمت کنیم چرا باید تنها به دیدن فیلم ها و تصاویر انقلاب های عربی نگاه کرده و افسوس بخوریم و امیدوار باشیم که ایکاش روزی ایران رنگ چنین آزادی را بچشد!

همه ما کاملا از اوضاع ایران مطلع هستیم مشکلات پیش رو میدانیم و کاملا آگاهیم که  این همه گرفتاری ها تنها و تنها به دلیل وجود یه حکومت فاسد که بر کشورمان سلطه پیدا کرده بوجود آمده است ولی باز چشمان را به روی آن بسته و قصد داریم ابتدا در بین خود تسویه حساب کنیم! کی قرار است این تسویه حسابهای بچگانه را به حال خود رها کنیم و فقط مقداری واقعیتهای اصلی پیش رو را ببینیم.
بیائیم یکبار دیگر مردانگی و ایرانی بودن خودمان را ثابت کنیم و نام خود و کشور عزیزمان را در با افتخار فریاد بزنیم و به همگان ثابت کنیم که ایرانی بودن لیاقت میخواهد.
 برادران و خواهران مبارز ما در یک مسیر قرار داریم ، ما یک دشمن داریم ، ما یک وطن داریم ، ما یک زبان هستیم ، ما به دنبال آبادانی وطنمان هستیم ، ما به دنبال آزادی برای مردمانی هستیم که در گذشته اسمشان لرزه بر پیکر هر بیگانه ای می انداخت پس چرا از اصل خود آنقدر دور افتاده ایم که به این راحتی اجازه داده ایم گروهی قلیل با خاک ما چنان رفتار کنند که بیگانه ای به خود جرات دهد برای ذره ذره خاک ایران ما نقشه بکشد و آن را با یک جنگ به کلی به ویرانه ای بدل سازد . یادمان باشد تا زمانیکه ما برای وطن خود دل نسوزانیم از هیچ حکومت بیگانه ای هم نمیتوان انتظار داشته باشیم که برای ما دل بسوزاند.

ایران در بد برهه ای گرفتار شده است به گونه ای که تحریمها ، مشکلات اقتصادی ، اجتماعی ، فساد ، فقر در آن بیداد میکند و هر روز شدیدتر هم میشود و با این سکوت و فرو رفتن در خواب زمستانی باعث شده ایم جنگ هم به آن اضافه شود پس بیائیم یکبار دیگر مردانگی و ایرانی بودن خودمان را ثابت کنیم و نام خود و کشور عزیزمان را در با افتخار فریاد بزنیم و به همگان ثابت کنیم که ایرانی بودن لیاقت میخواهد.

در ۱۸:۱۲
 بابک داد در مطلب کوتاهی در فیس بوکش نوشت: 
بوي يك جنگ ناگهاني مي آيد كه «فتيله اش» در سوريه و «انبار باروتش» در ايران است. مقامات نظام، مسئوليت جان پاسداران ربوده شده در سوريه را به گردن غرب انداخته و آمريكا را تهديد كرده اند!! امروز موضوع اصلي ما، گراني و احتمال بروز جنگ است و برخي هنوز در خوابند و به فرعيات چسبيده اند. سايه جنگ چنان پررنگ است كه هر صبح احتمال مي رود با يك شوك بزرگ بيدار شويم! و «جنايت خاموش» فقر و گراني هم هر روز قرباني مي گيرد. كاري بايد كرد.
بابک داد: بوی يك جنگ ناگهاني می آيد
 
در ۲۱:۵۲
چندی پیش در مقاله ای به مسئله حمله خارجی به ایران پرداختیم و با دلیل های منطقی و همچنین با بررسی گفتار ها و رفتارهای مسئولین رده بالای رژیم و به خصوص علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد در راستای کوبیدن بر طبلِ جنگ، از خوابِ شومی که حاکمان خونخوار ایران زمین برای ایران و ایرانی دیده اند پرده برداشتیم.در جستار امروز به اثرات خانمان سوز جنگ و مزیت وجود یک شورای ملی یا دولت در تبعید پرداخته خواهد شد؛ احتمال وقوع جنگ بسیار زیاد است و بدون شک اسباب بازی های چینی و روسی رژیم تهران در مقابل تجهیزات نظامی پیشرفته و مُدرن آمریکا و دیگر کشورهای غربی، ایران و حاکمان جنایتکارش را حفظ نخواهد کرد و به قول یادوراه مشهور پارسی : “تَر و خُشک با هم خواهند سوخت…”


بنجامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در نشست با وزیر دفاع آمریکا  جز کلاف سردرگم ایران و  طبل جنگ چه گفتگوی دیگر نمی توانند داشته باشند؟.

بنجامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در نشست با وزیر دفاع آمریکا  جز کلاف سردرگم ایران و  طبل جنگ چه گفتگوی دیگر نمی توانند داشته باشند؟.جنگ آن هم با کشوی اَبر قُدرت در عرصه نظامی چون آمریکا و یا اسرائیل به جز ویرانی و درماندگی و فقر و در به دری و آوارگی و قحطی و در یک کلام نابودی ایران و ایرانی، هیچ دستاورد دیگری برای مان نخواهد داشت و بدون هیچ تردید، یک حمله نظامی می تواند ایران را صد سال به عقب بازگردانده و در قعر بدبختی و نیستی دفنش نماید.جنگ با خود سِیلی از آه ها و اندوه ها، ویرانی ها و نابودی ها، کشتار ها و خونریزی ها را حمل کرده و آن سیل هولناک ایران مان را به قهقرای تاریخ می کشاند و فرجامی تلخ برای ایران و نسل های آینده بینوایش که به آتش سکوت و بی تفاوتی مردمان امروز خواهند سوخت، رقم می زند.

حمله نظامی به ایران، شرایط زندگی در میهن را بسیار بسیار اسفناک تر از وضع موجود خواهد کرد؛ شاید بتوان ایرانِ پس از حمله نظامی غرب را با افغانستانِ چند سال پیش و یا دیگر کشورهای ویران تحتِ استعمارِ دولت های غربی مقایسه کرد و هم ریف خواند، اما بی تردید عواقب حمله به ایران تنها به نابودی کشور و از بین رفتن تأسیسات حیاتی و پَسرفت میهن ختم نخواهد شد و غربی ها خواب های وحشتناک دیگری نیز برای ایران زمین دیده اند.

با وجود نیروهای نظامی خارجی در کشور بدون هیچ تردیدی تمامیت ارضی ایران زمین نیز در خطر خواهد افتاد و تمامی لاشخوران و کفتارانی که سال های سال است دندان برای تکه و پاره کردن این مرز و بوم و تجزیه این خاک گوهر بار تیز کرده اند، فرصت و موقعیت مناسبی برای ضربه زدن به ایران پیدا نموده و زهر تلخ خود را به کامِ میهن درمانده مان خواهند خوراند.آن دسته از تجزیه طلبان خود فروخته که هویت شان را بر باد داده و به دستبوسی بیگانه رفته و به نوکری اجنبی در آمده اند، از اوضاع به هم ریخته مملکت بی صاحب مانده و ایرانِ جنگ زده سوء استفاده خواهند کرد و به دنبال پیاده کردن نقشه های شوم شان در راستای دریدن این گُربه هفت هزار ساله زیبا، خواهند بود.

حال اپوزوسیون خارج از کشور برای جلوگیری از چنین مصیبتی چه راه کاری را یافته است؟ آیا اصلن آقایان و بانوان مبارز و فعال از هر قشر و دسته ای که خود را اپوزوسیون خارج از کشور می خوانند و خواهان بر اندازی حکومت ملایانند، تا به امروز به میزان خسارات حمله نظامی به ایران اندیشیده اند؟ آیا اپوزوسیون خارج از کشور می تواند دست از دعوا ها و کینه ها و دشمنی های قدیمی بکشد و برای یک بار هم که شده، با اتحاد و همرنگی و یکدلی برای آینده ایران اظهار نگرانی کند؟

جت های جنگنده و پرتاب موشک و بمب می توانند در هربمباران یک منطقه را ویران کنند و دهها نفر  مردم بی گناه و اسیر در بند آخوند را نابود سازند. این وسائل مدرن و مجهز با لزرهای مقصد یاب و مسافت سنج می توانند هرنقطه را نشانه گیری کرده، و بمباران کنند. به راستی بسیار مسخره و اسف انگیز است که یک مشت بی سواد نادان و بی خرد با چهار تا قارقارک و اسباب بازی ادعای مبارزه و برخورد با چنین تجهیزات مدرن دارند!.

جت های جنگنده و پرتاب موشک و بمب می توانند در هربمباران یک منطقه را ویران کنند و دهها نفر  مردم بی گناه و اسیر در بند آخوند را نابود سازند. این وسائل مدرن و مجهز با لزرهای مقصد یاب و مسافت سنج می توانند هرنقطه را نشانه گیری کرده، و بمباران کنند. به راستی بسیار مسخره و اسف انگیز است که یک مشت بی سواد نادان و بی خرد با چهار تا قارقارک و اسباب بازی ادعای مبارزه و برخورد با چنین تجهیزات مدرن دارند!.

چنانچه اپوزوسیون ایران و افراد شناخته شده ای که خود را عضوی از آن مجموعه می دانند، همچنان دست روی دست گذاشته و همچون سی و چهار سال گذشته هر روز شعار سرنگونی و پیروزی دهند ولی کمترین گامی در راستای یک آشتی ملی و اتحاد میان مبارزان راهِ آزادی بر ندارند و شورای ملی، که ماه هاست قولش داده شده را تشکیل ندهند، بدون شک شاهد ویرانی کامل ایران و حذف نام ایران زمین از روی نقشه جهان خواهیم بود.

تمامی گروه ها، شخصیت های فعال سیاسی، وبلاگ نویسان و نویسندگان بایستی در این شرایط حساس و سرنوشت ساز، به خاطر محافظت از تمامیت ارضی ایران متحد شده و با برگزاری کنفرانس ها و جلسات متفاوت، هر چه سریعتر شورای ملی و یا دولت در تبعید را تشکیل داده تا به عنوان یک آلترناتیو جدی از سوی دولت های غربی شناخته شده و صدای فریاد شان شنیده شود.در صورت عَدمِ وجود یک آلترناتیو جدی و حکومتی جایگزین ( همچون حالا ) که از حمایت مردمی برخوردار باشد، غرب ایران را با خاک یکسان خواهد نمود و پس از گلچین نمودن مناطقِ ثروتمند ایران، جسم بی جان و بی حال وطن را در اختیار کفتارهای تجزیه طلب خواهد گذاشت تا هر آنچه می خواند را دریده، به دندان کشیده و ببرند.

در ۲۱:۴۹
پیش گفتار :
تاریخ هر سرزمینی را فرزندان برومند و رشید آن سرزمین خواهند ساخت. سیر به آزادی فقط از جانب دلسوزان و میهن پرستانی شکل می گیرد که دل در گرو عشق به میهن و مردمشان دارند و بدور از هیچ چشمداشتی سر براه آبادانی و عزت میهن خود می گذارند. در تاریخ ایرانزمین ما نمونه های بسیاری از این افراد بوده اند که سینه به سینه و نسل به نسل در تاریخ مبارزات شان برای آزادی میهن این امانت و وظیفه پاسداشت از آنرا به ما انتقال داده اند. تجربیات نسل ما و اتفاقات اخیر ایران بیش از پیش این مهم را برای ما مسجل می کند که علت اصلی ماندن حاکمیت جمهوری اسلامی بر اریکه قدرت نبود وفاق و اتحاد بین همگی ماست. اتحادی که سرمنزله قدرت بسیار زیادی برای برپایی دموکراسی در کشور است و در نبود آن این فقط حاکمیت است که بهره های کلانی را از آن نصیب خود می کند و روزانه میلیون ها دلار ضرر بر مردم ایران وارد می شود. چه بسا برای عدم شکل گیری این اتحاد دستگاه های اطلاعاتی رژیم شبانه روز در تلاش هستند و با سیاست تفرقه افکنی مانع شکل گیری این مهم شوند هر چه باشد این موضوع تهدید مستقیمی برای موجودیت این رژیم محسوب می شود. تجربه وقایع معاصر به کنار. اینکه ما اکنون در چه زمانی هستیم و در کدام نقطه ایستاده ایم اهمیت دو چندان دارد. کشور در شرایط جنگی است و با گذشت هر ثانیه به جنگ ویرانگری نزدیک می شویم که در صورت عدم اتحادمان دودش فقط به چشم ایران و ایرانی خواهد رفت. اما در صورت متحد شدن می توانیم هزینه های بسیار زیادی را دفع کرده و از شرایط به نفع خود استفاده کنیم. نیاز نیست به اهمیت و لزوم اتحاد اشاره کنیم چون امری است بسیار بسیار ضروری آنهم در این شرایط نفس گیر
 
موقعیت کنونی و تهدیدها 
۱) اولین خطر موجودیت خود این رژیم است که با استعمار و چپاول ثروت های ملی و انسانی کشور را به نابودی کشانده و جدای غارت ثروت ملی ایرانیان دستش به خون میلیونها جوان ایرانی آغشته است. این رژیم دشمن اول موجودیت ایران و ایرانی است. رژیم استبدادی که جدای چپاول ملت ایران تبعیض جنسیتی و اعدام در آن حرف اول را میزند و ایرانیان را با اعتقادات و عقاید دیگر ملهد و کافر می نگارد و اعدام در آن شکوه تلقی می شود. حاکمیتی که بین ایرانیان و اقوام ایرانی با هزاران دسیسه تفرقه ایجاد می کند و جامعه را بخش بندی می کند. اقتصاد انحصاری را به جایی رسانده است که اختلاف طبقاتی بیداد می کند و ایرانی باید هر روز فقیرتر از دیروز باشد و در آرزوی سیر کردن خانواده اش شب را به صبح برساند.
 
۲) یکی از مهمترین خطراتی که در شرایط کنونی به آن نزدیک می شویم خطر وقوع جنگ است که بنا به شواهد موجود در این شرایط نتنها شعار نیست بلکه جامه عمل به خود گرفته است. دستیابی ایران به غنی سازی با خلوص بالا و نزدیک شدنش به 90% که بعد از آن زمانی برای رسیدن به بمب اتمی نمی ماند باعث شده کشورهای غربی سیاست تحریم و انزوا و گفتگوها دیپلماتیک را غیر کارامد بدانند و با توجه به زمان اندکی که مانده تا جمهوری اسلامی به این فناوری دست یابد تنها عامل بازدارنده را حمله نظامی بدانند. آمریکا مدت مدیدی بمب های سنگر شکنش را به اسراییل نمی داد ولی اکنون تحویل دادن بمب های سنگر شکن به اسراییل . همینطور ناوهای آمریکایی موجود در خلیج فارس که مسلما برای هالیدی نیامده اند و همچنین موضع گیری های رسمی و واضح سیاستمداران و گروههای آمریکایی و اروپایی از جمله میت رامنی. بنیامین نتانیاهو. ایهود باراک. رامسفلد و .... همه گواه این واقعیت تلخ هستند که اولتیماتوم نزدیکی حمله اسراییل کاملا واقعیت دارد. اما در این میان ج.ا که در خواب شیرین حمایت روس ها است با تشکیل اتاق جنگ با خوش خیالی به پیشواز جنگی می رود که ایران را به مرز نابودی خواهد کشاند و زن و مرد ایرانی را تباه خواهد کرد.جنگ با اسباب بازی های روسی و چینی که هیچ شانسی در برابر سلاح های پیشرفته غربی ندارد و تنها ویرانی. بدبختی و فلاکت و نابودی تمامی زیر ساخت ها و عقب ماندگی بسیار بیشتر را برای ما داراست. سقوط سوریه این حمله را جلوتر خواهد انداخت
 
۳) گروههای مزدور تجزیه طلب که در شهرهای مرزی ایران آماده فرصتی برای اعلام استقلال هستند با زیرکی و استقبال از این جنگ در سکوتی خاموش در حال آماده شدن برای این نیت شوم هستند. آذربایجان و کردستان ایران بعلاوه خوزستان مناطقی هستند که این افراد در آنجا نفوذ دارند و با تبلیغات مسموم و دروغین با استفاده از تفرقه افکنی های جمهوری اسلامی ماهها و سال ها در حال آماده کردن افکار عمومی بوده و هستند. ارتباط این گروهها با باکو و ترکیه و کردستان عراق و عربستان امری اثبات شده است و مدارک بسیار زیادی در این مورد در دسترس است.


اما چرا "اتحاد" ؟
بجز بار معنای قدرتمند این واژه بهتر است به ژرفای آن بنگریم. لازمه پیشرفت هر جامعه ای وجود تمامی نگرش های سیاسی متعلق به آن جامعه است. همانطور که جمهوری خواه باید باشد به همان میزان وجود سلطنت طلب لازم است و همینطور دیگر گروه ها. وجود تفکرات مخالف لازمه پیشرفت یک جامعه است که باعث می شود بعد سیاسی اجتماعی در آن کشور هیچگاه به سمت توتالیتر و یکنواختگی استبدادی نرود. اما در این زمان و حال و هوای اسفناک کشورمان درگیری و عدم اتحاد گروهها بمانند سمی مهلک است که جان کشور را می ستاند. مناظرهای سیاسی قبلتر بوده و در آینده هم در فضایی آزاد و محترمانه بدور از کینه ورزی باید وجود داشته باشد تا جامعه نیل به پیشرفت کند اما اکنون خیر. در یک کلام ساده باید گفت ابتدا باید استعمار و استبداد را سرنگون کرد تا بتوان دموکراسی را برقرار نمود و هیچ گروهی به تنهایی قادر به انجام اینکار نیست. ساده تر اینکه باید کشوری باقی بماند و وجود داشته باشد تا بتوان بر آن حکومت کرد و با روند کنونی و خطراتی که ذکر شد کشور بسرعت بسمت فروپاشی پیش می رود. پس در این برهه زمانی فقط اتحاد است که نجات بخش می باشد. تمامی گروههای سیاسی یک کشور سوگند در اولین اصلشان عشق به میهن و مردم شان است و اصولا فلسفه بنیادی و تشکیل دهنده شان برای پیشرفت و عزت و بزرگی مردم و کشورشان یاد شده است بنابر این بر همه ما واجب است که طبق اصل اول تمامی اعتقادات سیاسی ای که داریم دلسوزانه اختلاف هایمان را کنار گذاشته و دست در دست هم کشورمان را حفظ کنیم. اگر واقعا فرزندان خلف این مرز و بوم مقدس هستیم باید تا نجات کشور و برقراری دموکراسی شانه به شانه هم عشقمان به میهنمان را اثبات کنیم. تا برقراری دموکراسی باید پاسدار این اتحاد باشیم و بعد از آن در فضایی محترمانه در رقابتی سالم با هم بپردازیم و به خواسته مردم و شعورشان احترام بگذاریم .


اهداف و مزیت های اتحاد
۱) بار شخصیتی این عمل اشاره ای است مستقیم به بلوغ و شعور سیاسی یک کشور. همه ما قبل از اینکه با دشمنی واحد بنام جمهوری اسلامی مواجه باشیم باید اول در درون خود تخم نفرت و خودخواهی و تمامیت خواهی را از بین ببریم. این خودخواهی و تمامیت خواهی ماست که جامعه را بسمت تک قطبی بودن و استبداد سوق خواهد داد. باید به رقابت سالم اعتقاد داشت تا بتوان استبداد را نفی کرد. و اما اهداف اتحاد ...
 1. اگر واقع بین باشیم تو فرصت باقی مانده با اتحادمان می توانیم تمامی قشر های جامعه را بیدار کنیم. اقشاری که در خواب هستند و نسبت به خطرات اطلاعی ندارند و با سیاست های ج.ا مانند بالا پایین کردن یارانه و دلار و مرغ و ... تمرکزی برایشان باقی نمانده است و اسیر بازی های سیاسی حاکمیت هستند. بعد از این پروسه و متحد شدن گروهها فشار بر روی سران احزاب اپوزیسیون شروع می شود. بی شک تمامی این سران می دانند که موجودیتشان در راستای خواست و اراده ملتشان است و حتی اگر بنا به مسائل شخصی مایل نباشند بر اساس این اصل مجبور به تشکیل شورای ملی و یا دولت در تبعید خواهند شد. در سایه این شورا و دولت تمامی مردم و مبارزان در داخل و خارج صدایی مشترک خواهند یافت. صدایی رسا و قدرتمند و زیر یک پرچم اقتداری بسیار زیاد و چندین برابر کسب خواهند کرد. با تشکیل این شورا و وحدت ملی مردم حاکمیت مجبور به کاهش فشار خواهد بود چون بیم آن می رود که با یک بیانیه کلی انفجار وسیعی شکل گیرد که تمامیتش را بر باد دهد و حتی اگر عقب نشینی نکند این شورا کاری بس راحت تر خواهد داشت و در راستای براندازی این رژیم و با وحدت و مشروعیتی که داراست می تواند ابتدا مبارزات را سازماندهی کند و سپس با فراخوان های اعتصابات کلی سقوط را تسهیل بخشد. یادمان باشد وقتی یکی از گروهها فراخوان می دهد ده تا گروه دیگر کنار می ایستند نتنها محکوم به شکست هستیم بلکه جان مابقی هموطنان آزادی خواهمان را به خطر می اندازیم. این وحدت ماست که باعث می شود با یک فراخوان و یک صدای بلند و قدرتمند چنان سیلی روان شود که از پایه بساط استبداد را بر چیند. این اولین هدف و لازمه اتحاد است
۲) با توجه به خطر نزدیکی جنگ حالت اول و سقوط بدست مردم شانس بالایی ندارد. هیچ وطندوستی خواهان جنگ نیست و حاضر نیست کشورش مورد حمله قرار بگیرد ولی واقع بینانه که بنگریم متاسفانه قدرت ما در اندازه جلوگیری جنگ نمی باشد اما می توانیم اگر این جنگ صورت گرفت به آن جهت بدیم جهتی در راستای منافع مردم و کشورمان. این وحدت می تواند در بعد از جنگ نقش بسزایی بازی کند. واقعیت این است که ما اکنون به معنای واقعی کلمه چیزی بنام اپوزیسیون نداریم. گروههای مجزا و عدم اتحاد گروهها کلیتی را معیار قرار نداده تا بتوان با آن وارد مذاکره شد بنابر این با تشکیل شورای ملی و اتحاد اپوزیسیون غرب قبل از حمله ملزم به تعامل با آن خواهد شد. غرب بخوبی می داند که اگر با اپوزیسیون ایران و مردمش وارد تعامل نشود هزینه های بسیار زیادی را متحمل خواهد شد بنابر این در این شکی نیست که بسرعت شورای ملی برسمیت شناخته می شود و این خودش یک گام در راستای عقب نشینی و چه بسا سقوط جمهوری اسلامی است. با تشکیل این شورا غرب ملزم می شود که تمامیت ارضی ایران را و همینطور برگزاری رفراندوم و همه پرسی در ایران را بعد از سقوط ج.ا برسمیت بشناسد و از انجام هرگونه مداخله در آن بپرهیزد. مسائل بسیار زیاد دیگری هستند که با تشکیل این شورا غرب ملزم به تعامل با آنهاست و این به نوبه خود نتنها دست تجزیه طلبان را کوتاه خواهد کرد بلکه از استعمار و گماشتن نیروهای بیگانه جلوگیری خواهد کرد وگرنه اگر نتوانیم این اتحاد و این شورا را تشکیل دهیم آش همان آشی خواهد بود که در گذشته تجربه اش کردیم. این شورا صدای مردم ایران است و از جانب مردم با غرب گفتگو خواهد کرد.
۳) این شورا متشکل از نماینده های گروههای مختلف اپوزیسیون است بجز گروهها و افرادی که ضدیت با تمامیت ارضی و هویت ایران و ایرانی دارند و پیشینه آنها مشروعیتی نزد مردم ایران ندارد.این شورا ملزم است تا مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران را تا برقراری دموکراسی و برگزاری همه پرسی و رفراندوم رهبری کند. هر کدام از نماینده های گروهها برای عضویت در این شورا باید از طرف گروه شان معرفی شوند و در این شورا سیاست ها و بیانیه های مبارزاتی و سیاسی اعلام خواهد شد و تمامی گروهها ملزم به حمایت از آن دارند. کوتاهی در تشکیل این شورا که به منزله نجات کشور است از اساس معیار خدمتگذاری یا خیانت یک حزب و گروه قلمداد می شود و هر گروهی که در این راه سنگ اندازی کند مصداق کامل خیانت را انجام داده است. برای نجات ایران عزیز باید عشقمان را بدین گونه اثبات کنیم. در این موج ملی جایی برای خودفروختگان و خودخواهان و تمامیت خواهان وجود ندارد. 
پاینده ایران پاینده ایرانی
باز طراحی شده و فارسی سازی توسط خاکستر | استفاده از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است